فهرست آزمایشات جدید

شرکت آزمایشگاه نمونه یکی از بزرگترین و مجهزترین آزمایشگاه‌های پزشکی کشور است و خدمات خود را در زمینه آزمایشگاه پزشکی بالینی و آسیب شناسی ارائه می دهد.

ید یکی از ریز مغذی هایی است که به میزان 20 الی 50 میلی گرم در بدن انسان وجود دارد و حدود 70 الی 80% آن در غده ی تیروئید می باشد. ید در دستگاه گوارش به راحتی جذب شده و پس از جذب به غده ی تیروئید رفته و قسمت قابل توجهی از آن برداشت می شود.حدود 35% از جمعیت دنیا دریافت ناکافی ید داشته و در معرض خطر کمبود ید و اختلالات مربوط به آن می باشند .

دریافت ناکافی ید در طول زندگی می تواند منجر به نواقص ذهنی و گواتر در کودکان و بالغین شود و در دوران بارداری با مشکلاتی از قبیل آنورمالی های  مادر زادی و مرده زایی همراه است . دریافت نا کافی ید در دوره ی بارداری می تواند منجر به صدمه مغذی غیر قابل برگشت در جنین شود.

راه دفع ید از طریق ادرار است، لذا آزمایش ید ادرار تنها نشانگر ساده، در دسترس ومقرون به صرفه جهت سنجش وضعیت ید است واز آنجاکه اکثریت ید دریافت شده توسط بدن از طریق ادرار دفع می شود به عنوان یک شاخص حساس برای دریافت فعلی ید محسوب شده و همچنین می تواند تغییرات اخیر در دریافت ید را منعکس نماید.

مقادیر مورد نیاز ید در طی بارداری و دوران شیردهی به دنبال تغییرات متابولیک به طور فزاینده ای افزایش می یابد.به هنگام بارداری تولید هورمون تیروئیدی مادر ( تیروکسین) به طور افزایشی تنظیم می شود و انتقال تیروکسین و ید از مادر به جنین برای رشد مناسب مغز و عملکرد تیروئید در جنین ضروری خواهد بود.

اگرچه میزان تولید هورمون تیروئید در زمان شیر دهی به حالت نرمال برمی گردد، میزان مورد نیاز ید همچنان افزایش یافته باقی می ماند زیرا مادر شیرده تنها منبع تامین کننده ید مورد نیاز نوزاد شیرخوار است.

در ایران به طور گسترده ای کمبود ید وجود دارد.چند سالی است که وزارت بهداشت و وزارت صنایع اقدام به تهیه نمک ید دار برای رفع این مشکل نموده است.ید در مواد غذایی مختلفی وجود دارد و بهترین منابع غذایی آن انواع سبزیجات مثل اسفناج می باشد.

تنها راه تشخیص کمبود ید، آزمایش ید ادراری است و تنها راه اطمینان از درمان و جبران رفع کمبود ید نیز آزمایش ید ادراری است.

Epidemiologic criteria for assessing iodine nutrition based on median urinary iodine concentrations.

Iodine intakeMedian urinary iodine (ug/L)
Pregnant women
Insufficient<150
Adequate150-249
Above requirements250-499
Excessive*>500
Lactating women** and children aged less than 2 years
Insufficient<100
Adequate≥100

*The term “excessive” means in excess of the amount required prevent and control iodine deficiency

**Although lactating women have the same requirement as pregnant

Women, the median urinary iodine is lower because iodine is excreted in breast milk (6)

لزوم سنجش تیروکسین آزاد (FT4) در دوران بارداری با استفاده از دیالیز تعادلی

طبق آخرین راهنمای منتشر شده از سوی (American Thyroid Association) ATA تعیین میزان تیروکسین آزاد (FT4) در دوران بارداری بر اساس روش های معمول اغلب از صحت بالایی برخوردار نیست. علت، تغییر سطح پروتئین های متصل شونده به تیروکسین و برهم خوردن تعادل ذاتی بین FT4 و پروتئین های اتصالی است.

 لذا این سئوال مطرح می شود که بهترین روش برای سنجش تیروکسین آزاد در دوران بارداری کدام است؟

براساس فرضیه ی هورمون های آزاد، از مجموع هورمون های متصل به پروتئین و هورمون های آزاد که در خون وجود دارد، تنها هورمون های آزاد هستند که به لحاظ بیولوژیکی فعال می باشند و می توانند بر عملکرد سلول تاثیر داشته باشند. در واقع اثراَت فیزیولوژیک هورمون، وابسته به غلظت آزاد آن است و نه غلظت تام هورمون.

بنابراین برای دستیابی به انعکاس صحیح از عملکرد تیروئید، سنجش هورمون های آزاد توصیه می گردد. اما غلظت تیروکسین آزاد در خون حدود۳ ۰/ ۰۲-۰/۰ درصد از تیروکسین تام را تشکیل می دهد بعبارتی غلظت سرمی تیروکسین تام (TT4) در محدوده ی نانو مولار بوده در حالیکه غلظت 4 FT در محدوده ی پیکو مولار می باشد.

بنابراین اندازه گیری میزان 4 FT در حضور غلظت بالای T4 متصل به پروتئین، آسان نخواهد بود. این سنجش، زمانی سخت تر می شود که به دلایل فیزیولوژیکی و پاتولوژیکی، میزان پروتئین های متصل شونده به تیروکسین به طور کاملا غیرعادی، تغییر می کند.

بارداری یکی از شرایطی است که سطح پروتئین های متصل شونده در آن غیرعادی می شود. سرم یک خانم باردار نسبت به فرد عادی دارای غلظت بالاتری از گلوبولین متصل شونده به تیروکسین (TBG) و اسیدهای چرب آزاد و غلظت پایین تری از آلبومین (Alb) می باشد. آنچه که اهمیت دارد این است که غلظت های بالای TBG در نمونه های سرمی، باعث گزارش مقادیر بالاتر به 4FT می شود در حالیکه غلظت های پایین AIb، منجر به گزارش مقادیر پایین تر به FT4 می گردد.

بهترین روش برای سنجش FT4 در دوران بارداری کدام است؟

در دیالیز تعادلی میزان هورمون آزاد از غلظت و عملکرد پروتئین های اتصالی مستقل می گردد، لذا طبق آخرین راهنمای منتشر شده از سوی ATA ، روش بهینه برای تعیین میزان FT4 سرم در دوران بارداری، استفاده از دياليز تعادلی است. به عبارتی برای دستیابی به انعکاس صحيح از عملکرد تیروئید در زنان باردار، سنجش FT4 به روش دیالیز تعادلی توصیه می گردد.

برای دستیابی به انعکاسی صحیح از عملکرد تیروئید در زنان باردار، سنجش تیروکسین آزاد (FT4) به روش  دیالیز تعادلی(Equilibrium Dialysis) توصیه می گردد.

غربالگری جهت تشخيص بموقع سرطان رحم از اهمیت فراوانی برخوردار است بطوریکه در اکثر زنان مبتلا به این سرطان در پنج سال گذشته آزمایشی غربالگری انجام نشده است. غربالگری با آزمایش پاپ اسمیر حساسیتی حدود ٪۵۰-۷۰ و ویژگی ۹۷٪ دارد. حساسیت پانین این آزمایش به تنهایی عامل نتایج منفی کاذب زیادی بوده است که منجر به سرطانهای پیشرفته فراوانی علیرغم غربالگریهای متوالی شده است.

%99/7 از مبتلایان به سرطان سرویکس حامل ویروس HPV می باشند. ۱۴ ژنوتیپ این ویروس  (45، 39، 35، 33، 31، 18، 16، 68، 66، 59، 58، 56، 59، 58، 56، 52، 51) بیش از ۹۹٪ این سرطان میباشند. در این میان ژنوتیپ ۱۶ و ۱۸ به ترتیب شایع ترین عامل کار سینوم سلولهای سنگفرشی و آدنو کارسینوم است.

انجام هردو آزمایشی پاپ اسمیر و PCR HPV-DNA در مجموع حساسیتی حدود 98% دارد.

بررسی حضور HPV در نمونه بیمار با آزمایش HPV-DNA PCR انجام می شود. روش PCR جهت شناسایی HPV دارای حساسیت آنالیتیک بالاتری نسبت به سایر روش ها می باشد به این معنی که می توان با این روش حضور تعداد کم ویروس را هم تشخیص داد. در صورتیکه در گام نخست، آزمایش HPV-DNA PCR مثبت باشد، آزمایش PCR-Reverse-Hybridization جهت تعیین ژنوتیپ ویروس به صورت خاص بکار می رود که تعلق ویروس به گروه کم خطر یا پر خطر را معین می کند.

کاربردهای کلینیکی آزمایشهای HPV-Genotyping و HPV-DNA PCR

:HPV-DNA PCR

الف: به همراه آزمایش پاپ اسمیر در غربالگری زنان ۳۰ سال و بالاتر به منظور وجود یا عدم وجود تیهای پرخطر ویروس

ب؛ غربالگری زنان با نتیجه ASCUS در آزمایش پاپ اسمیر جهت بررسی ضرورت انجام کولپو سکپی

:HPV-Genotyping

جهت بررسی زنان ۳۰ سال و بالاتر که نتایج آزمایش پاپ اسمیر نرمال و آزمایش HPV-DNA PCR مثبت دارند، انجام میشود. آن دسته از زنانی که آزمایش HPV-Genotyping آنها نشان دهنده ی حضور مستمر ( توالی دو آزمایش HPV-Genotyping طی 6 الی 12 ماه) ژنوتیپ های پرخطر باشد، به کولپوسکپی معرفی میگردند.

در صورت انجام هر دو آزمایش، غربالگری به صورت 5-3 سال یکبار توصیه می شود.

نکات مهمی که در هنگام نمونه گیری توسط DNApap باید رعایت گردد:

  • از براشهای سرویکس نباید جهت نمونه گیری زنان باردار استفاده کرد.
  • اگر بیمار همزمان نمونه گیری پاپ اسمیر و کولپوسکوبی دارد باید نمونه گیری با DNApap بعد از پاپ اسمیر و قبل از استفاده از مواد ضد عفونی جهت کولپوسکوپی انجام شود.
  • در ابتدا توسط یک سواپ داکرون یا پنبه ای موکوس نواحی اکتوسرویکس را خارج کرده و دور انداخته شود سپس حدود 1 تا 1/5 سانتیمتر از براش را در منطقه OS سرویکس وارد کرده تا زمانی که بزرگترین دندانه های براش با اکتوسرویکس تماس پیدا کند و براش را سه مرتبه در جهت خلاف عقربه های ساعت چرخاند.
  • هرگز براش را به طور کامل در کانال سرویکس وارد نکنید.
  • براش را از کانال سرویکس خارج کرده و بدون تماس آن با اسپکولوم یا سطوح بیرونی تیوپ در انتهای تیوپ قرار داده و درب لوله را با دقت کامل ببندید.
  • نمونه های سرویکس که توسط DNApap گرفته شده اند را می توان تا دو هفته در دمای اتاق و بدون یخ زدگینگهداری کرد.

یکی از مشکلات جدی دوران حاملگی پارگی زود هنگام کیسه ای است که جنین در آن قرار داد که تقریبا عامل 3/1 زایمان های زودرس است.

مایع آمنیوتیک درون این کیسه، محیطی ضروری برای رشد جنین است.

در انتهای دوران بارداری به هنگام زایمان، این کیسه باره شده و مایع درون آن تخلیه و نوزاد متولد می گردد. در صورت پارگی و با سوراخ شدن زود هنگام این کیسه و نشت مایع درون آن، احتمال عفونت جنین و مادر و زایمان زودرس وجود دارد و این حالت موجب عوارض خطرناک و جبران ناپذیری برای جنین خواهد شد.

لذا پارگی زودرس کیسه دور جنین یا PROM یکی از اورژانـس های دوران بارداری است و تشخیص به موقع آن ضروری است. همکن است پارگی کیسه و ریزش مایع آمنیوتیک با ترشحات واژن یا ریزش بی اختیار ادرار اشتباه گرفته شود لذا تشخیص مایع آمنیوتیک ازسایر ترشحات بسیار مهم است.

آزمایش بررسی پارگی کیسه جنین با دقت 99% و بدون نیاز ب اسپیکولوم و با داشتن تاییدیه سازمان مواد غذایی و داروی آریکا در آزمایشگاه سعید و آزمایشگاه نمونه قابل انجام است.

آنتی مولرین هورمون (AMH) پروتئینی است که در دوران جنینی از سلولهای سرتولی بیضه ترشح می شود و از تبدیل لوله های مولرینی به رحم از سایر ساختارهای مولرینی جلوگیری می کند۰ در جنین موندشت فقدان HAM ، باعث تشکیل اجزای تناسلی جنس مونث می گردد، میزان AMH در خون با سنن و جنس مرتبط است.

در مردان پس از بلوغ، کاهش و در زنان تا قبل از بلوغ قابل اندازه گیری نمی باشد. AMH در زنان هنگام بلوغ و باروری از سلول های گرانولزای فولیکول های اولیه (با قطر کمتر از ۶ میلیمتر) ترشح می شود و به موازات رشد فولیکول ترشح آن کاهش یافته؛ بطوریکه در فولیکول های با اندازه ۸ میلی متر و بیشتر AMH یافت نمی شود. میزان AMH در خون در هر روز از سیکل ماهیانه ثابت است.

از آنجا که AMH تنها در فولیکولهایی اولیه کوچک تولید می شود، بنابراین مقدار آن در خون نشان دهنده تعداد فولیکول های در حال رشد است که این نیز به نوبه خود متأثر از میزان کل ذخایر فولیکولی تخمدان یا ovarian reserve می باشد؛ بنابراین با گذر سن و به موازات کاهش ذخایر فولیکولی تخمدان میزان AMH خون، حتی زود تر از افزایشں FSH کاهش می یابد. زمانی که تخمدان دارای تعداد زیادی فولیکولهای کوچک است، نظیر آنچه در زنان مبتلا به تخمدان پلی کيستيک (PCOS) وجود دارد، میزان AMH در خورن افزایش می یابد.

در حالی که در زنانی که نزدیک به زمان یائسگی هستند یا به دلایل دیگر تعداد فولیکولی های باقیمانده آنها کاهش داشته است، میزان AMH خون نیز کاهش می یابد. همچنین زنان دارای میزان بالاتر AMH/ در خون، پاسخ باقری به تحریک تخمدان در روند IVF می دهند و در نتیجه تعداد بیشتری تخمک بازیافت می شود که می تواند میزان موفقیت IVF را بالاتر ببرد.

آزمون AMH در موارد زیر انجام می شود:

  1. تخمین میزان ذخایر فولیکولی تخمدان
  2. براورد میزان موفقیت IVF
  3. تخمین زمان یائسگی
  4. کمک به تشخیص تخمدان پلی کیستیک
  5. تایید تشخیص نارسایی تخمدان
  6. بررسی وضعیت باروری در زنان متعاقب شیمی درانی

 

مقادیر مورد انتظار:

ng/ml 1-7.9                                       ذخایر فولیکول طیعی

   Less than 1 ng/ml                          کاهش ذخایر فولیکولی

   More than 7.9 ng/ml          →         احتمال وجود PCOS

SDF شکسته شدن یک و یا هر دو رشته ملکول DNA در کروموزوم اسپرم می باشد. اگر این شکست در ژنهای مورد نیاز برای رشد جنین اتفاق بیافتد و اصلاح نشود، پیامد آن مرگ جنین می باشد.

استرس های اکسیداتیو (تاثیر مخرب رادیکال های آزاد برسلول) عمده ترین علت SDF است.

عفونت ها، تاثیر داروها، سیگار، تماس با آلوده کننده های محیطی و حرفه ای، سن بالا، واریکوسل، افزایش دمای بیضه (استغاده از laptop و حمام داغ)، بیماری های مزمن نظیر دیابت، سرطان و درمان سرطان، تغذیه نامناسب و چاقی هم می توانند منجر به SDF شوند.

و میزان تخریب تعیین می گردد و به صورت   SDF با استفاده از این تست میزان و در صدد اسپرم های دچارDFI  گزارش می شود.

در این تست، محل های شکستگی با رنگ قرمز و محل های بدون شکست بارنگ سبز در زیرمیکروسکوپ فلورسنت مشخص می گردند.

شاخص ( DFI (DNA Fragmentation indexنشان دهنده توانایی باروری در اسپر می باشد و بصورت زیر گزارش می شود:

:DFI

  Excellent or good fertility potential           >  or = 15%

Good to fair fertility potential           15% – 25%

Fair to poor fertility potential                            > 25%

مقادیر بالای SDF در بیش از ۲۵ درصد مردان نابارور یافت می شود و تقریبا در ۱۰ درصدد بیماران نابارور که دارای اسپرموگرام طبیعی هستند، نیز SDF در محدوده پاتولوژیک قرار دارد. بنابراین SDF بعنوان یک پارامتر مستقل و تکمیل کننده بررسی و ارزیابی کیفیت اسپرم در ارزیابی میزان موفقیت IVF او IUI بکارمی رود.

 لزوم سنجش ماکروپرولاکتین در نمونه های هیپرپرولاکتینمی

طبق راهنمای انجمن غدد درون ریز امریکا، از آنجایی که ماکروپرولاکتین در نتیجه ی آزمایش پرولاکتین اختلال ایجاد می کند، لذا در نمونه های هیپرپرولاکتینمی، سنجش ماکروپرولاکتین توصیه می گردد.

پرولاکتین هورمونی پلی پپتیدی با وزن kDa 23 است که توسط سلول های لاکتوتروف هیپوفیز قدامی ترشح می شود. ترشح این هورمون توسط چرخه ی کوتاه فیدبک منفی کنترل می گردد. به این ترتیب که پرولاکتین، هیپوتالاموس را برای ترشح دوپامین تحریک کرده سپس دوپامین، سنتز و آزادسازی پرولاکتین از هیپوفیز را مهار می نماید. یکی از مهم ترین عملکردهای پرولاکتین در دوران بارداری انجام می شود.

طی بارداری، هیپوفیز بزرگ شده، تعداد سلول های لاکتوتروف افزایش یافته و میزان پرولاکتین خون تا حدود ده برابر افزایش می یابد که نتیجه ی آن رشد پستان ها و تولید شیر است. مکیدن پستان توسط نوزاد نیز از طریق مسیر رفلکس نورواندوکرین باعث افزایش پرولاکتین می شود. این مسیر غلظت سرمی پرولاکتین را بعد از زایمان بالا نگه داشته و ترشح گنادوتروفین از هیپوفیز را مهار کرده و باعث آمنوره و تا مدتی باعث ناباروری می شود.

در سندرم هیپرپرولاکتینمی که با علائمی مانند گالاکتوره، اختلالات قاعدگی و ناباروری همراه است میزان ترشح پرولاکتین به صورت غیرطبیعی بالا می رود. پرولاکتینوما که تومور رایج هیپوفیز است، یکی از دلایل این افزایش غلظت می باشد.

تشخیص هیپرپرولاکتینمی بر اساس آزمایش پرولاکتین صورت می گیرد. تست پرولاکتین در بررسی اختلالات باروری نیز درخواست می شود. اما عامل مهمی به نام ماکروپرولاکتین وجود دارد که در صحت آزمایش پرولاکتین اختلال ایجاد می کند.

ماکروپرولاکتین یکی از ایزوفرم های پرولاکتین می باشد. در واقع، با استفاده از روش های کروماتوگرافی، سه ایزوفرم برای پرولاکتین شناسایی شده است که عبارتند از پرولاکتین منومر با وزن kD 23 که حدود 85-65% پرولاکتین تام را تشکیل می دهد. پرولاکتین بزرگ با وزن حدود kD 50 که تقریبا 20-10% پرولاکتین تام را تشکیل داده و پرولاکتین خیلی بزرگ یا ماکروپرولاکتین با وزن حدود kD 150 که کمتر از 10% پرولاکتین تام را تشکیل می دهد.

ماکروپرولاکتین به طور معمول مجموعه ای از پرولاکتین و IgG است و به صورت یک کمپلکس آنتی ژن- اتو آنتی بادی عمل می کند. ماکروپرولاکتینمی وضعیتی است که در آن ماکروپرولاکتین، فرم غالب پرولاکتین تام موجود در گردش خون را تشکیل می دهد.

تفاوت هیپرپرولاکتینمی و ماکروپرولاکتینمی را در قالب مثال زیر بهتر می توان توضیح داد. در نمونه ای از هیپرپرولاکتینمی، از حدود mIU/L 1650 پرولاکتین تام، 85 واحد مربوط به ماکروپرولاکتین، 165 واحد مربوط به پرولاکتین بزرگ و 1400 واحد مربوط به پرولاکتین منومر بوده، اما در ماکروپرولاکتینمی از حدود mIU/L 1200 پرولاکتین تام، 660 واحد ماکروپرولاکتین، 240 واحد پرولاکتین بزرگ و 300 واحد پرولاکتین منومر بوده است.

ماکروپرولاکتینمی وضعیت پاتولوژیک محسوب نمی شود زیرا این کمپلکس درشت مولکول دارای فعالیت زیستی قابل توجهی نبوده و از طرفی معمولا میزان پرولاکتین افراد مبتلا، در محدوده ی طبیعی می باشد.

ماکروپرولاکتین در همه ی انواع سنجش های ایمنی که برای تعیین غلظت سرمی پرولاکتین به کار می روند، تداخل ایجاد می کند.

البته میزان این تداخل بسته به نوع کیت، متفاوت است. از آنجایی که علائم هیپرپرولاکتینمی، علائم شایع و غیر ویژه ای هستند، گزارش کاذب بالا بودن پرولاکتین که در اثر تداخل ماکروپرولاکتین رخ می دهد، می تواند در روند درمان بیماری، مشکلاتی را به دنبال داشته باشد. در واقع به دلیل خطای روش سنجش پرولاکتین، ماکروپرولاکتینمی به غلط، هیپرپرولاکتینمی تشخیص داده شده و در اثر مصرف دارو سطح پرولاکتین خون فرد از حد طبیعی پایین تر می آید.

بنابراین طبق راهنماها و منابع مطالعاتی سال های اخیر توصیه می شود، در افرادی که نتیجه ی آزمایش ایمنی سنجی پرولاکتین آن ها، هیپرپرولاکتینمی را نشان می دهد، آزمایش بررسی ماکروپرولاکتین نیز انجام شود. اگر فرم غالب، ماکروپرولاکتین نباشد، فرد مبتلا به یک هیپرپرولاکتینمی واقعی بوده اما چنانچه فرم غالب ماکروپرولاکتین باشد، فرد دچار ماکروپرولاکتینمی است.

هیپرپرولاکتینمی

(براساس راهنمای انجمن غدد درون ریز امریکا، توصیه می شود مقادیر بالاتر از ng/ml 25 هیپرپرولاکتینمی درنظر گرفته شود)

انجام تست ماکروپرولاکتین

     منفی                                                                                 مثبت

 هیپرپرولاکتینمی واقعی                                                       ماکروپرولاکتینمی

 

روش استاندارد طلایی برای اندازه گیری ماکروپرولاکتین، کروماتوگرافی ژل فیلتراسیون است که ایزوفرم های مختلف پرولاکتین را بر اساس اندازه جدا می کند. از روش HPLC نیز می توان برای جداسازی استفاده کرد اما کاربرد چندانی در آزمایشگاه های تشخیص طبی ندارد.

روش دیگر که بر اساس ایمنی سنجی پرولاکتین قبل و بعد از خارج کردن ماکروپرولاکتین صورت می گیرد، روش رسوبدهی با پلی اتیلن گلیکول (PEG) است که با عنوان روش PEG شناخته می شود. در این روش ابتدا پرولاکتین توسط روش های ایمنی سنجی اندازه گیری شده، سپس ماکروپرولاکتین با استفاده از پلی اتیلن گلیکول رسوب داده می شود و مجددا توسط همان روش ایمنی سنجی تعیین مقدار می گردد.

علیرغم راحتی و ارزان بودن روش PEG، این روش دارای محدویت هایی نیز می باشد. از جمله اینکه برای پرولاکتینی که پس از رسوبدهی با PEG اندازه گیری می شود، باید از دامنه ی مرجع ویژه ی سنجش استفاده شود زیرا تقریبا 20% پرولاکتین منومر همراه با IgG رسوب می کند. از طرفی در نمونه هایی که محتوی مقادیر بالای گاماگلوبولین هستند، مقادیر ماکروپرولاکتین، به طور کاذب، مثبت گزارش می شود.

رسوبدهی IgA با PEG جزئی است و ماکروپرولاکتین هایی که به جای IgG به IgA متصل اند، طبق این روش سنجیده نمی شوند. با توجه به موارد مذکور، روش استاندارد طلایی برای اندازه گیری ماکروپرولاکتین، کروماتوگرافی ژل فیلتراسیون می باشد.

بنابراین طبق راهنمای انجمن غدد درون ریز امریکا در سال 2011، با توجه به اینکه آزمایش پرولاکتین در تعیین هیپرپرولاکتینمی و همچنین در بررسی اختلالات ناباروری آزمایش مهمی است، توصیه می شود در نمونه های هیپرپرولاکتینمی، سنجش ماکروپرولاکتین به روش استاندارد طلایی ژل فیلتراسیون نیز درخواست شود.

بر طبق دفترچه راهنمای منتشر شده از سوی کالج زنان و زایمان آمریکا و همچنین کمیته استاندارد هماتولوژی انگلیس، برای پیش بینی HDN در هفته 10- 16 RBC Antibody Screening به عنوان بخشی از بررسی های هر بارداری است و تمام افراد باید برای این تست ها در هفته ۲۸ مجددا تحت بررسی قرار گیرند.

در طی بارداری در سه ماهه سوم سلول های خونی از جمله RPC جنین وارد جریان خون مادر می شود اگر ناسازگاری بین آنتی ژن های گروه خونی مادر و جنین وجود داشته باشد آنتی بادی تولید شده از کلاس   IGMدر خون مادر، می تواند از جفت عبور نموده و در بدن جنین سبب لیز سلول های RBC آن شده و بیماری HDN (Hemolytic disease of the newborn) را ایجاد نماید.

عوامل ایجاد کننده: HDNA

مهمترین علت IIDN ناسازگاری آنتی ژن Rh بین مادر و جنین است. آنتی بادی علیه آنتی ژن های Rh از کلاسی IgG هستند که می توانند از جفت عبور نموده و به جریان خون جنین دسترسی پیدا کنند و با اتصال به گلبول های قرمز سیبی لیز و از بین رفتن آنها شوند. اگر مادر Rh منفی باشد و پدر Rh مثبت باشد احتمال جنین Rh مثبت وجود دارد که با تعیین عدم حضور آنتی بادی علیه Rh با کمک Antibody screenin R می توان با تزریق روگام (RhIg) از ایجاد HDN بلخصوصی در حاملگی دوم جلوگیری کرد.

 HDNهمچنین می تواند بعلت ناسازگاری آنتی ژن های ABO بین مادر و جنین ایجاد شود. این بیماری در شرایطی ایجاد می شود که مادر با گروه خونی O دارای جنین با گروه خونی B ، و یا AB باشد. سرم مادر حاوی آنتی بادی طبیعی از کلاس IgG است که تمایل به عبور از جفت را دارد و سبب لیز RBC جنین می شود.

سایر عوامل ایجاد کننده HDN ولی با شیوع کمتر شامل انتی بادی  علیه گروه های خونی (Anti K,Anti kKell ، (Kidd(Anti jka,Anti jkb وMNSs می باشند. از آنجا که آنتی بادی علیه آنتی ژن لوئیس و P از کلاس IgM هستند بنظر نمی رسد که بتوانند سبب HDNشوند.

بدلیل اهمیت آنتی بادی علیه آنتی ژن K پیشنهاد می شود در صورت وجود این آنتی بادی در سرم مادر، گلبول قرمز پدر و جنین از لحاظ حضور این آنتی ژن مورد بررسی قرار گیرند.

زنان Rhمنفی که دارای بارداری قبلی بوده ولی RhIg را  دریافت نکرده اند قبل از بارداری باید از لحاظ وجود آنتی بادی علیه Rh مورد بررسی قرار گیرند. این بررسی ها در زنان با سقط جنین سقط خود به خودی و بارداری نابجا نیز باید انجام شود.

برای پیش بینی HDN تعیین گروه خونی آنتی ژن D و RBC Antibody Screening در هفته 16– ۱۰ بارداری بعنوان بخشی از بررسی های هر بارداری است و تمام افراد باید برای این تست ها در هفته ۲۸ مجدد تحت بررسی قرار گیرند.

در زنان Rh منفی این تست در سه ماهه اول و هفته ۲۸ ( سه ماهه سوم (قبل از تزریق RhIg و همچنین بعد از زایمان در صورتی  که نوزاد RH مثبت باشد انجام می شود.

به کمک اضطراری نیاز دارید؟

با ما تماس بگیرید

آزمایشگاه نمونه در جهت خدمت‌رسانی بهتر، قبل از مراجعه حضوری، پاسخگوی سوالات تخصصی شما می‌باشد پس همین حالا با ما تماس بگیرید و مشاوره رایگان دریافت کنید.